باران - دفتر مشق
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جستجو:
خانه
مدیریت
ایمیل من
شناسنامه
پارسی یار

اومدیم نبودین: 7646
امروز اومدیم: 9
  • موضوعات

  • لوگوی من


  • ؟ با من دوست میشی


     
  • قدیم ندیما


  • نماز یادت نره


  • وضعیت من در یاهو


    یــــاهـو
  • موسیقی وبلاگ


    باران - دفتر مشق
    و مردى از او خواست تا ایمان را به وى بشناساند ، فرمود : ] چون فردا شود نزد من بیا ، تا در جمع مردمان تو را پاسخ گویم ، تا اگر گفته مرا فراموش کردى دیگرى آن را به خاطر سپارد که گفتار چون شکار رمنده است یکى را به دست شود و یکى را از دست برود . [ و پاسخ امام را از این پیش آوردیم و آن سخن اوست که ایمان بر چهار شعبه است . ] [نهج البلاغه]
  • باران
    نویسنده: ارینا چهارشنبه 85/1/9 ساعت 7:0 ع

    همیشه دلتنگ باریدن بارانم که بر در دیوار بکوبد... همیشه در انتظار طنین نازنین صدایش که خود را از هزار پایی در اسمان رها می کندو با تمام سرعت به زمین کوبیده می شود...دنیایی دارم با باران و ارامشی نیز هم ...کاش می شد قطره ابی باشم بر پهنای دریا و بعد قطره ای باران معلق در بین اسمان و زمین... هنگامیکه سردی اشک را بر گونه هایم حس می کنم حسی دارم از جنس باریدن...رها شدن...ارام شدن...

    می خواهم بدوم در زیر میلیئنها قطره باران...خود را از هرچه هست و نیست برهانم...بدون کفش و چتر بدوم تا سلولهای کف پایم خنکی و خیسی زمین خشک و خشن را حس کند و به بیاد بیاورم زمینی را که هر روز با غرور پا بر ان مینهم از ان افریده شده ام تا شاید بشود از این به بعد کمی ملایمتر قدم برداشت



    www.irLearn.comhttp://www.irLearn.com">www.irLearn.com